سلیمانی اینروزها در نمایش «در شورهزار» کاری از حسین کیانی روی صحنه میرود و نقش پیرمردی به نام عبدالله را بازی میکند که بنّا است و چون از ساختمان افتاده، پایش میلنگد. «در شورهزار»، نمایشی از آدمهای در انتظار است که همهشان بخشی از وجودشان را در زندگی با آدمهایی از دست دادهاند که زمانی دوستشان داشتهاند. به بهانهی همین نمایش سراغ علی سلیمانی میرویم:
خودتان نمایش «در شورهزار» را چهطور میبینید؟
نمایش «در شورهزار» از آن دست نمایشهایی است که فضای رئالی ندارد و حال و هوای نمایشهای «ساموئل بکت» مانند «در انتظار گودو» را تداعی میکند؛ گروهی آدم که منتظر اتفاق افتادن حادثهای هستند.
چه کار کردید تا بتوانید به نقشِ «عبدالله» برسید؟
برای رسیدن به نقش، شخصیت را رفتهرفته شکل دادیم؛ در حقیقت با همفکریهای آقای کیانی (کارگردان نمایش) علاوه بر فیزیک ظاهری بازیگر که لنگیدن را در آن گذاشتیم، لهجه را هم اضافه کردیم.
در نمایش، شاهد ناامیدی تمام شخصیتها هستیم، اما عبدالله سعی میکند با همهی این موجهای منفی، باز هم نگاه مثبتی داشته باشد. شما چهطور این شکل بازی، این امیدواری را در میان آنهمه ناامیدی، درآوردید؟
من نه میخواهم و نه میتوانم ناامیدی را بازی کنم و در این نمایش تلاش کردهام، امیدبخشترین ناامیدی را بازی کنم. چرا که این شخصیت، عاشق است و عاشق تا آخرین لحظه به معشوق امیدوار است. در این نمایش من و «قمرخ» سمبل زندگی سنتی ایرانی هستیم، میتوان گفت شخصیت ما، متعلق به قشر متوسط رو به پایین است. شخصیت و هویت اینها در مراوده با دیگر شخصیتها بیشتر و بیشتر مشخص میشود و میتوان گفت که چالش بین آدمها در مواجهه با همدیگر و آشکار شدن شخصیت آنها بروز پیدا میکند.
شما از آن دسته بازیگران هستید که تجربهی بازی در تئاتر و تلویزیون را دارید، بازی در تئاتر با بازی در تلویزیون چهقدر فرق دارد؟
گاهی در تئاتر چیزهایی را میتوان مطرح کرد که امکان طرح آن در سینما و تلویزیون نیست. البته عکس این قضیه هم صدق میکند. اما در تئاتر نفس به نفس بودن تماشاگران و زنده بودن کار، احساس تداوم را برای بازیگر به وجود میآورد. در صورتیکه جلوی دوربین بازی کردن و قطع شدنگاهبهگاه دوربین، یکجور حس تصنعی بودن به کار میدهد. علاوه بر این، در کارهای ضبط شده میتوان تغییراتی داد که محصول نهایی هم عوض شود. اما در تئاتر بهخاطر زندهبودن بازیگر باید روی کاری که انجام میدهد، کاملاً تمرکز داشته باشد.
فکر میکنید نوجوانهایی که به کارهای هنری از جمله فعالیت در سینما و تئاتر علاقهمندند، بهتر است این حرفه را چهطور شروع کنند؟
دو راه برای این کار وجود دارد. یکی روند منطقی آن، یعنی درس هنری خواندن است، به این شکل که در رشههای هنری تحصیل کنند و مدارک عالی کسب کنند، در این صورت حتی اگر بازیگر نشوند، مدرک تحصیلیای دارند که با آن میتوانند در زمینههای دیگر فعالیت کنند.
راه دیگر شرکت در کلاسهاس آموزشگاههای هنری است. نوجوانان میتوانند خودشان را در این آموزشگاهها محک بزنند که اگر این کاره هستند، بمانند و اگر فکر میکنند نمیتوانند، به راه دیگری بروند.
اثر جدیدی دارید که از آن به مخاطبان هفتهنامهی دوچرخه خبر بدهید؟
بله، تله فیلمی با عنوان «شهرت گمشدهی جم» برای جشنوارهی فیلم فجر فرستادهام که امیدوارم به بخش مسابقهی مستند راه پیدا کند. این فیلم مستندی از زندگی «جمشید جم» است.
عکسها: موسی هاشمزاده